مدافع حریم...

ماارتش زینبیه محترمیم...باچادرخودنمادبانوی غمیم...هرچندبه ماجهادممنوع شده...ماچادریان مدافعان حرمیم

مدافع حریم...

ماارتش زینبیه محترمیم...باچادرخودنمادبانوی غمیم...هرچندبه ماجهادممنوع شده...ماچادریان مدافعان حرمیم

مدافع حریم...

مدافع حرم نمیتوانم باشم...
.
.
.
مدافع حریم که هستم......چادرم میراث مادرم فاطمه زهراست(س)

بایگانی
محبوب ترین مطالب

 

 

۹ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۴۱
زهرا قربانی


تبریک برای پیروز تیم ملی والیبال و صعودش به المپیک...رویای 52 ساله تحقق یافت....خدایاشکرت..

من که فقط گریه می کردم  از خوشحالی......

خدایاشکرت

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۹
زهرا قربانی


۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۰۹
زهرا قربانی


 

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۵ ، ۰۸:۵۱
زهرا قربانی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۱:۱۳
زهرا قربانی

67564535

۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۲ ۱۰ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۱۶
زهرا قربانی



998766

۱۹ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۱ ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۲۴
زهرا قربانی

5534

۱۷ نظر موافقین ۹ مخالفین ۱ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۲
زهرا قربانی


 

http://dl.pop-music.ir/music/1394/Bahman/Hamed%20Zamani%20-%20Jahad.mp3

این لینک دانلودشه روش کلیک کنید صفحه ای که بازشد روی آهنگ کلیک راست کنیدوsaveکنید

 

خیلی گریه کردم وقتی این آهنگ راگوش دادم.....اجرشون با سیدالشهدا..خیلی سخته بذاری عزیزترینت بره جنگ...خانواده های شهداخیلی با وجودن....الان یه حس عجیبی دارم که اصلا قابل وصف نیست...فقط میتونم بگم....خیلی مردی که توی این دوره و این روزگار رفتی وجنگیدی

اگه نتونم برم جنگ حداقل یادت را زنده نگه میدارم

7عغتال

۱۲ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۱ ۰۳ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۱۴
زهرا قربانی
امروز صبح به مادرم میگم مسابقات شرکت کنم....میگه:آره تو که هرچی ضربه میخوری بازم سالمی بادمجون بم آفت نداره شرکت کن...
.
.
نیم ساعت بعد
استاد تماس گرفته ومیگه مسابقات دهه فجر باااااااااااااااید شرکت کنی گفتم باشه ولی اول بپرس امسال هم مسابقات راند 2 مشت سر میزنن یانه یعنی بوکس هست یانه؟استاد:بله هست باید شرکت کنی....من:استاد من اگه دماغم شکست بیچاره میشم قبلا هم ضربه خورده...استاد:اشکال نداره شرکت کن تو چیزیت نمیشه،بادمجون بم آفت نداره(همیشه وقتی مخالفت میکنم این جمله را بهم میگه)
ومن با همین جمله قانع شدم و دیگه حرفی نزدم 
چند دقیقه بعد.........................استادقبلیم زنگ زده میگه:مسابقات دهه فجر باااااااااااااااید شرکت کنی!!!!!گفتم:چشم شرکت میکنم اما استاد راند 2 داغون میشم.....استاد: بادمجون بم آفت نداره!!!
.
.
چند ساعت بعدیکی از بچه های باشگاه زنگ زده میگه: کاپیتان هستی مسابقات؟؟؟؟..من:آره هستم.......رفیقم:خوبه بادمجون بم آفت نداره هرچی بزننت بازم برنده میشی!!!!!!!!!!!!
امروز 4 بار بهم گفتن بادمجون بم هستی وآفت نداری واقعا برای خودم عجیب بود توی 1 روز 4 بار بهم بگن بادمجون بم..........!
میترسم چند روز دیگه اسمم بشه بادمجون بم

۱۷ نظر موافقین ۸ مخالفین ۱ ۰۱ بهمن ۹۴ ، ۱۴:۱۸
زهرا قربانی

شکستن دل،مثل شکستن دنده هاست......

.

.

.از بیرون همه چیز روبراهه....................اما با هر نفس ..

.

.

درد میکشی..............

۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۱ ۳۰ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۵
زهرا قربانی

664542

۱۳ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۱ ۲۹ دی ۹۴ ، ۱۵:۵۳
زهرا قربانی

هرروز چند بار با این مشکل مواجه میشیم؟؟؟؟؟تا حالا بهش فکر کردید؟؟

چقدر به خدا گله میکنیم که چرا به خواسته هامون نمیرسیم......؟

ما چقدر به حرف خدا گوش میدیم....درطول روز چند تا از رفتارهامون مطابق با دستور خداست؟

محاله کسی عاشق کسی بشه و به حرفش گوش نده....ما چقدر عاشق خداهستیم؟

حرف خدا را عوض نکنیم....گناهمون را توجیه نکنیم.......

.

.

.

بهتره یکم به رفتارمون فکر کنیم...چقدر بندگی کردیم...؟


2323

۱۴ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۸:۱۲
زهرا قربانی

43646

۱۴ نظر موافقین ۱۳ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۰
زهرا قربانی

43435656

۱۶ نظر موافقین ۱۴ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۴ ، ۱۵:۴۵
زهرا قربانی

7754654654

۲۳ نظر موافقین ۱۶ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۷:۳۶
زهرا قربانی

سربازگمنام های امام زمان (عج) را 

خییییلیییییی دوست دارم بخاطر همین 

به افتخارشون 1 پست گذاشتم

برای سلامتیشون صلوات


785754745

798678578

7563243214

۶ نظر موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۱۵:۴۵
زهرا قربانی

امروز ساعت 7صبح بیدارشدم وبسییییییییییییییییارر با عجله آماده شدم که برم باشگاه برای دوره دفاع شخصی مربی ها وارشد ها(بنده به عنوان ارشد)

خیلی سریع از خونه رفتم بیرون ورسیدم سر چهارراه(محل قرار بااستاد).....استادم رسید ومن سوار ماشین شدم بعد میگه چرا انقدر به موقع اومدی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گفتم استاد خب خودت گفتی ساعت7:30 آماده باشم...میگه من بگم تو باید سر موقع بیای؟؟؟؟!!!!!!

ازاین جمله متوجه شدم استاد اعصاب نداره وامروز از روی دنده چپ بلند شده(استادی که بخاطر1دقیقه دیر کردن بامن دعوا میکرد حالا میگه چرا به موقع اومدی مشخص بود میخواست گیر بده)

.

.

 نیم ساعت بعد رسیدیم دم در باشگاه در بسته بود.....!!!!!!!!!!!!!(این وسط تقصیرمن چی بود نمیفهمم)

استاد به من گیر داده میگه تواگه یکم دیرتر میومدی من منتظرت میموندم حالا نمیومدیم اینجا معطل بشیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!گفتم استاد چه فرقی داره اونجا معطل میشدی!!!!!!!!!!!!!!!

خلاصه کلا استاد میخواست گیر بده...خداروشکر در باشگاه زود باز شدو رییس هیئت اومد وکلاس شروع شد..........بعد از آموزش بعضی حرکات باید تمرین میکردیم.....استاد اومد سراغ من که بامن تمرین کنه

گفتم:استاد این همه مربی اینجا هست برو با اونا تمرین....استاد:بهمن ماه جشنواره و مسابقس باید با تو تمرین کنم آماده بشی.....خداوکیلی میترسیدم باهاش تمرین کنم اعصابش بهم ریخته بود

باخودم گفتم 1 بلایی سرم میاره!!!وهمینم شد...................

اصطلاحات را نمیگم که گیج بشید ولی ما 1 فنی توی رزم آوران داریم که حریف را کلا برمیداریم پرت میکنم اون طرف!!!!!!!!!استاد خیلی زیبا این فن را روی بنده انجام داد وخداروشکر من اصولی روی زمین اومدم اما کنار ابروم ورم کرد!!!!!!!!!!!!!!!!

نتیجه اخلاقی:بااستاد عصبانی تمرین نکن

قضیه به همین جا ختم نشدو استادچندین فن دیگه اجراکرد..تااینکه خداروشکر رییس هیئت 

استاد راصداکرد تادرمورد مسابقات باهاش صحبت کنه.........ومن برای دقایقی به آرامش رسیدم!

اما از ساعت 9 تا1 بعدازظهر دوباره موردفن ها استاد قرار گرفتم!!!!(اما جدا خیلی چیزها یادگرفتم و استادم خیلی به من لطف کرد که منو باخودش برد توی این کلاس چون این کلاس دراصل برای استاد هابود اما استادبه رییس هیئت گفت باید ارشد ها هم حضور داشته باشن واجازه حضورم را گرفت سعادت بزرگی بود....خدایاشکرت.....  توی کلاسی رفتم و ثبت نام شدم که شاید چندسال دیگه به عنوان مربی باید میرفتم)

کلا شانسم توی ورزش خیلی خوبه هر استادی منومیبینه دوست داره منو به 1 جایی برسونه! الان بین کل رزم اور های باشگاه استاد بدجور گیرداده به من وسرسختانه بامن تمرین میکنه...انشالله نتیجه بگیرم وخوشحالش کنم


۱۲ نظر موافقین ۱۸ مخالفین ۱ ۲۵ دی ۹۴ ، ۲۱:۳۹
زهرا قربانی


هرکسی هرچقدر میتونه صلوات بفرسته که انشالله به زودی سرتیترروزنامه هامون این باشه......


799999999

۱۰ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۴:۱۷
زهرا قربانی

من و خدا سوار دوچرخه شدیم....من اشتباه کردم و جلو نشستم وخدا عقب.

فرمان دست من بود وسردوراهی ها دلهره مرا میگرفت تا اینکه جایمان راعوض کردیم 

حالا آرام شدم وهروقت ازاومیپرسم که کجا میرویم؟؟؟؟؟

برمیگردد وبالبخند میگوید:تو فقط رکاب بزن..........

۱۵ نظر موافقین ۱۲ مخالفین ۱ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۹:۳۷
زهرا قربانی

اگه کسی بخاطر غم دل من وحرف های دلم ناراحت شده یا اشکی ریخته شرمندم........

.

.

دوست ندارم کسی ناراحت بشه چون میفهمم ناراحتی یعنی چی...اما تنها جایی که حرف دلمو میزنم و دردمو میگم همین جاست.....

اگه کسی ناراحت شد...شرمندم.....ببخشید...ازاین به بعد حرفی از دردو غصه ای که دارم نمیزنم که کسی ناراحت نشه...

.

.

.

.


۹ نظر موافقین ۷ مخالفین ۲ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۵
زهرا قربانی

قرآن توی دستم......عکس دوستم کنارم.....پرده های اتاق کشیده ...در اتاق قفل..............

.

.

اشک ودلتنگی من........................................................................................

خیلی  داغون شدم ....هرچقدرباخودم حرف میزنم که مرگ حقه ومنم چندوقت دیگه میمیرم ومیرم پیشش دلم نمیفهمه چی میگم....

.

.

.هنوز صداش تو گوشمه...صدای خنده هاش.........

من دلم برای دعواهامون تنگ شده.......خدااااااا.................


987678

۳ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۱ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۴:۵۵
زهرا قربانی


87685686

۲ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۱۴:۴۲
زهرا قربانی

86876868

۳ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۴ ، ۲۰:۰۲
زهرا قربانی