اینگونه میخواهم

1 شعر دیگه از خودم

باحزب باد سالها عجینم

خود خواسته اسیرو ته نشینم

یک روز زیرپرچم آسمان

یک روز زیرپرچم زمینم

گفتی عوض شوید عدالتت کو

عمریست عاشقانه اینچنینم

وجدان من مرام تو مرا کشت

برخاستی ز جای تا بشینم

حکمت هنوز مبهم است قاضی

 روشندلت شویم یا ببینم

صلوات

هنوز هم منتظرم........

بیا انتظارم را به پایان برسان

تعجیل در فرج صلوات

آقا..

آقا قابلم بدون بیام پیشت......

انقدردلتنگتم که میخوام دانشگاه بیام قم که کنارت باشم

رفیقم کجایی

پنجشنبه ها ودوشنبه هارااصلا دوست ندارم...

.

.

.

شهریور ماه،توی 1 روز دوشنبه..1 خبرخیلی بد بهم دادن......بهترین دوستم که از بچگی باهم بزرگ شده بودیم توی دریاغرق شد.....................................................................................

من وقتی این خبرو شنیدم باورنکردم...نمیتونستم باور کنم....................................................

گفتم دروغه به گوشیش زنگ زدم خاموش بود.......باخودم گفتم شارژش تموم شده

رفتم دم در خونشون یه عالمه آدم دیدم که سیاه پوشیدن و گریه میکنن......هنوزم باور نمیکردم

آخه فقط خبرش راشنیده بودم گفتن کسی جسدش راندیده دارن دنبالش میگردن

منم باخودم میگفتم زندس،هردلیلی میاوردم که خودمو قانع کنم

3 روز را باهربدبختی بود گذروندم...توی اون 3روز من دم در خونشون نشسته بودم چشم به راهش که بیادو بگه همه چیز 1 شایعه بوده اما.........پنج شنبه جسدش راپیداکردن وآوردن

دنیاروی سرم خراب شد...........................................................................................

یادخاطره هامون که میافتادم آتیش میگرفتم...................................انقدرحالم بدبود که حتی برای تشیع جنازه هم نتونستم برم..........................

چندروز بعدخودم تنهایی رفتم سر خاکش....مثل همیشه که مینشستیم باهم حرف میزدیم

نشستم کنارش...اما الان خیلی باهمیشه فرق داشت اون دیگه بهم  نگاه نمیکرد حرف نمیزد....

منم فقط گریه میکردم.................

کارهرروزم همین بود..........خیلی سخته رفیق آدم زیرخاک باشه وزنده باشی..........اونم رفیقی که 1 دونه بود..کل دنیاراهم بگردم مثلش پیدانمیکینم............هربار که یادم میافته چقدر توی دریاضجرکشیده اماهیچکس بهش کمک نکرده دیوونه میشم.........

هروقت مادرش رامیبینم دیوونه میشم ازاون زمان به بعدنگاهش پرازانتظاره انگار همش منتظره که عزیزش بیاد....مادرشم باورنکرده.............

هرچقدرهم از نبودش بگم فایده ای نداره.....دیگه برنمی گرده پیشم...بدموقعی تنهام گذاشت...

بد موقعی...............................بارفتنش همه راداغون کرد..هیچ وقت سفرنمیرفت ازسفرخوشش نمیومد..............1باررفت ودیگه هم برنگشت.............

اون موقع آهنگ بیزارم از شمال راگوش میدادمو گریه میکردم.....

اگه شدبعداآهنگشو میزارم گوش بدید..

به قول دوستم پانته آ،چاوشی شاید صداش خیلی قشنگ نباشه شاید نتونه کنسرت بذازه

اما یه جوری میگه رفیقم کجایی...که هیچکس نمیتونه بگه......

امروز رفتم پیش دوستم این آهنگ راگذاشتم و................

دعاکنیدخدابهم صبربده.................

حیران

لیلی و مجنون اگر بودند در دوران تو

این یکی حیران من میگشت و آن حیران تو!

بدون شرح

1شعر از خودم

یازهرا(س)

 

یک زمان کوچه ی بنی هاشم

یک زمان بسته،راه های مناست

قتل مظلوم درشلوغی ها......

راه بستن تخصص این هاست..

مهدی صاحب الزمان....مرهم،

برسان داغ زخم هابرجاست.....

تسلیت بردل شکسته ی تو.......

شیعه کشتن تخصص این هاست

مردمانمان را ز دم کشتند

آخرخط زندگی اینجاست؟

آب راهم به رویشان بستند

کربلا در منا دوباره به پاست

بازهم تسلیت گویمت آقا.......

شیعه کشتن تخصص این هاست...

لعنت برآل سقوط

زمستان

رهبرمن

 

 

 

................................................

داعش از ورورد لشکر جدیدش خبر میدهد....دابق!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اینم شد اسم؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گفته این لشکر توی موقعیت مناسب وارد جنگ میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آخه یکی نیست بگه همون داعشت چی بود که دابق آوردی؟؟؟؟؟!!!!!!

این همه آدم کشتی و ادعا داشتی بعد با1موشک روسیه فرار کردی!!!!!!!!!!!!!!!!

انشالله که 1روز خبر نابودی کاملت را از داعش نیوز بشنوم

آمییییییییین.....

رزم آوران

من 1 رزم آورم

رزم آورم و برای میهنم میجنگم...

رهبرم لازم بداند لباس رزم میپوشم وبه میدان می آیم ...نه از توپ وتفنگ داعش میترسم،نه از لشکر جدیدش که نامش دابق است..........

نه از قوم بنی اسرائیل هراسی دارم،نه از آل سقوط 

رهبرم که دستور دهد...میجنگم...چه کسی میداند................................................

شاید برای امام زمانم شهید شدم.........................................

مولانا

کی باشد وکی باشد وکی باشد وکی

                                  

                                   می   باشد و می    باشد و  می   باشد  و   می 

 

من باشم ومن باشم ومن باشم ومن

                                   وی باشد و   وی باشد و   وی باشد و   وی 

 

                                                                                             (مولانا)

بقیه شعر هم نمیشه بنویسم مشکل داره!!!!!

                                                                        

18 ساله شدم

هرسال زندگیم به اندازه 100 سال برام گذشت.....

آدمیم که سختی زیاد کشیدم....بادل خوش بزرگ نشدم...اما بازم شکر

بابت همه چی شکرت میکنم خداجونم..

امروووز

امروز اتفاقات جالبی افتاد.....!

من واقعا انتظار نداشتم کسی تولدم رایادش باشه ولی...............

برعکس انتظار من 2تا ازبهترین دوستام که از دوره المپیاد با هم آشتا شده بودیم بهم تولدم راتبریک  گفتن...!!!

و البته بسیاری ازدوستان در کلاس هم 18 ساله شدنم را تبریک گفتن!!!!!!و بچه های کلاس تاحدودی جشن جالبی برام گرفتن!!!!(بچه های سمپادی اینن دیگه)

خلاصه که تا الان اگه بعضی جاهاروفاکتوربگیرم روز بدی نبود....(دعواهم کردم!)

انشالله  1 صفر بیاد جلوی سنم و180 ساله بشم!!!!!

مباااااااااااااااااااااارکم باشهههههههههههههههههه

بیخیال دیگران

خیلی حالم بود

واقعا قاطی کرده بود

یکم با خودم صحبت کردم...

بعد به این نتیجه رسیدم،واقعا چه فرقی داره تولدم را کسی یادش باشه یانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه روزی به دنیا اومدم.....

خب یه روزیم میمیرم،...بعدازچندسال همه یادشون میره من دقیقا چه روزی مردم!!!!!!!

پس الانم نباید انتظاری ندارم که تولدمو یادشون باشه!!!!!!!!!!!!

زندگی کوتاه تراز اونیه که بخاطر رفتار دیگران بخوام خودمو اذیت کنم

هرکسی رفتار خودشو داره ومنم هیچ تلاشی برای تغییر رفتار دیگران نمیکنم.........

دی ماهی ام دیگه مغرور وحساس!

فردا تولدمه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دوسشون دارم

دوتا آهنگ از حامد زمانی گذاشتم که خیلی دوسشون دارم

شما هم اگه دوست داشتین گوش بدین!

من دی ماهی ام

خدارادارم

لبیک

1شعر از خودم

من آواز مبهم بلدنیستم 

گهی زیرو گه بم بلدنیستم

نخوانم به سیر باغ ممنوعه ای

که ایمان چوآدم بلدنیستم

به یک قرص نان راضی ام ،........نیستی 

برو چای گلدم بلد نیستم

مسیح مرابرصلیبت مکش 

اگرمیم مریم بلد نیستم

نمک میزنی زخم من را مگر 

ندیدی که مرهم بلد نیستم

فراموش نمیکم

سه دسته ازافراد راهیچ گاه قراموش نمیکنم،

کسانی که درسختی هایاریم کردند

کسانی که در سختی ها رهایم کردند

کسانی که دزسختی ها گرفتارم کردند

امتحان

امروزامتحان دارم...